loading...

مجله آموزشی یکتا

مجله آموزشی یکتا مجموعه عظیمی از رویداد ها و آموزش های علمی و عملی کشور در فالب یک مجله

بازدید : 477
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 21:53

جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش

هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا

او را از این کار منع نمی‌کرد.

دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند

و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آوردکه تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.

شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی‌شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید:

«چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»

معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.»

جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»

لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید:

«چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»

معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»

جوان عاشق می‌گوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»

لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید:

«چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»

معشوقه جواب می‌دهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!»

جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد.

آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید.

به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد.

معشوقه‌اش می‌گوید:

«این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»

جوان عاشق با لبخندی می‌گوید:

«دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.»

معشوقه‌اش می‌گوید:

«آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد.

اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها

و ایرادات من را دیدی.

از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.»

جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود.

مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید:

تمام زندگی شما مانند این داستان است.

زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد.

اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را

عاشقانه می‌بینید.

اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید.

دیگر آدم‌های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد

و نخواهید دید.

دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد

و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید.

اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه نخواهید شد.

نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید.

عنوان: جوان عاشق|داستانی بسیار تامل برانگیز از مولانا

منبع: هوش شنوا

مارگارت اتوود|آشنایی با نویسندگان ملل
بازدید : 449
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 12:01

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ! ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯽ, ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ .

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ

مردم از اینکه ساکت باشند می‌ترسند،

زیرا در سکوت ممکن است چهره‌هایشان چیزی را نشان بدهد که آنها نمی‌خواهند بگویند،

آنان احساس بهتری دارند اگر به صحبت کردن ادامه دهند و دو طرف سرگرم حرف زدن باشند

و واقعیت پشت کلام پنهان بماند.

ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ”ﺳﮑﻮﺕ” ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ!

«الهی قمشه ایی»

عنوان: ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ

منبع: هوش شنوا

اطلاعیه سازمان سنجش آموزش کشور در خصوص تمدید مهلت ثبت نام در آزمون سراسری سال 1399
بازدید : 419
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 17:27

لحظه را زندگی کن ،لحظه را در تمامیتش زندگی کن، در حقیقتش،در ناکجایی اش،و همه چیز را درباره آینده فراموش کن،هیچ زمان دیگری وجود ندارد

تا به حال سر خوردن شبنم از روی برگ را دیده‌‌‌ای ؟

می‌رود و می‌رود و می‌رود...

در آخر می‌افتد ، زندگی همین است ،

شبنمی‌روی برگ ، آهسته آهسته سر می‌خورد ،

یک لحظه آنجا بود لحظه دیگر رفته است ،

یک لحظه اینجاییم و لحظه دیگر رفته ایم ،

و برای این لحظه کوتاه چقدر هیاهو راه می‌اندازیم

چقدر خشونت ، چقدر جاه طلبی، چقدر نفرت ،

چقدر نزاع و کشمکش ... فقط برای این لحظه ی کوچک .

#اشو

منبع: هوش شنوا

کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید جوزف شوارتز
بازدید : 387
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 17:27

افراد زیادی هستند که حتی جرات خواستن آرزویشان را هم ندارند زیرا آنها به برآورده شدن آن ایمان ندارند و به خواسته‌هاشان به چشم افکاری بیهوده و محال مینگرند.

بنابراین همه افراد قدرت خواستن را نداند، بزرگی خواسته‌هایتان با میزان ایمان شما رابطه مستقیم دارد.

وقتی چیزی را درخواست میکنید باید با تمام وجودتان به خواستن آن عشق بورزید.

هر چقدر خواسته‌هایی بزرگتر طلب کنید نشاندهنده ایمان و باورهای قویتر در ضمیر ناخودآگاه شماست.

پول بیشتر...

رابطه‌‌‌ای زیباتر...

زندگی آرامتر...

ثروتی زیادتر...

سلامتی بیشتر...

هیچ چیز محدودیت ندارد، یادتان باشد تنها محدود کننده ما ذهن ما هست.

#قدرت_بزرگ_خواستن

عنوان: قدرت بزرگ خواستن

منبع: هوش شنوا

لحظه را در تمامیتش زندگی کن
بازدید : 685
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 17:27

کتاب مقدس می‌گوید آدم و حوا از باغ عدن بیرون رانده شدند. ولی من دوست دارم بگویم:

هیچ وقت بیرون رانده نشدند. شایعه‌‌‌ای دروغ شنیده اید.

آنها فقط به خواب رفتند- آنها در باغ عدن هستند چون جایی برای بودن ندارند.

همه جای جهان متعلق به خداست، همه جای جهان باغ خداست.

کجا میتوان رانده شد؟

روزی با یک کشیش مسیحی حرف میزدیم که پرسیدم:

آدم و حوا به کجا رانده شدند؟ مگر جایی وجود دارد؟

او نتوانست جوابی بدهد - چون همه‌ی ملکوت و پادشاهی، مال خداست.

بله، پادشاهی معمولی میتواند فرزندش را براند،

چون پادشاهی او محدودیت‌هایی دارد.

پادشاهی‌های دیگری هم وجود دارد.

فرزند از پادشاهی رانده می‌شود، از موانع و محدودیت‌ها رانده می‌شود.

تو میتوانی از هند، آلمان و ژاپن رانده شوی، چون جای دیگری وجود دارد.

اما خدا، تو را کجا براند؟

جایی نیست. باغ عدن محدودیتی ندارد، کل هستی باغ اوست.

کشیش مسیحی پرسید:

پس از آن چه اتفاقی افتاد؟

داستان را چگونه تفسیر میکنی؟

گفتم: آنها به خواب رفتند.

با خوردن میوه‌ی دانش، به خواب رفتند، آنها دارای ذهن شدند.

تا جایی که به هشیاری مربوط است، کسی که دارای ذهن شود،

به خواب می‌رود.

با خوردن میوه‌ی دانش و به دست آوردن دانش، دارای ذهن شدند.

داستان خیلی ساده ولی مهم است.

خدا به آنها گفت از میوه‌ی درخت دانش نخورند،

و این اولین دستوری بود که به آدم و حوا داده شد؛

ذهن نداشته باشید تا معصوم باقی بمانید، دانش اندوز نباشید.

ولی آنها بر وسوسه غلبه نکردند و دانش اندوز شدند.

لحظه‌‌‌ای که دانش اندوز میشوید، جریان هشیاری شما از دل، به مغز تغییر می‌یابد.

دل به خواب میرود و مغز بیدار میشود. و مغز از درک خدا عاجز است،

عاجز از درک اینکه تو پیشاپیش در خدا هستی و جای دیگری نمیتوانی باشی.

فقط از مغز هبوط کن و به دل برگرد،

دوباره در باغ عدن هستی.

از این رو است که بر رهایی از دانش تاکید میکنم.

تارک دنیا نباش، دنیا زیباست.

زن را رها نکن، او زندگی توست.

و این معنی حقیقی کلمه‌ی "حوا" است.

داستان از این قرار است:

آدم تنها بود و احساس دلتنگی و تنهایی کرد و خدا حوا را آفرید –

از دنده‌های آدم. این هم زیباست،

این قصه نشانگر این است که زن و مرد فقط از بیرون از همدیگر جدا و متفاوت اند،

از درون و عمق وجود یکی هستند.

وقتی خدا از آدم پرسید:

این زن را چه خواهی نامید؟

این خلقت جدید،

آدم گفت: حوا

یعنی زندگی.

خدا پرسید: چرا؟

آدم گفت: چرا؟!!

چون او زندگی من است.

بدون او مرده بودم.

نیازی به ترک زنت نیست، او زندگی توست. نیازی به ترک همسر و فرزندان نیست.

ولی چیزی باید ترک شود و آن چیزی نیست جز، دانش اندوزی. چیزی که باید ترک شود، ذهن است.

طنز قصه در این است که مردم دنیا را

ترک میکنند ولی همچنان گرفتار ذهن خویش اند.

#اشو

عنوان: حوا یعنی زندگی|داستانی جذاب

منبع: هوش شنوا

لحظه را در تمامیتش زندگی کن
بازدید : 362
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 8:22

اکثر مردم هنگامی‌که به پایانِ کار می‌رسند و نظری بر گذشته می‌افکنند، درمی‌یابنند که سرتاسرِ زندگی را چون چیزی گذرا زیسته‌اند و با حیرت مشاهده می‌کنند که آنچه بی‌اعتنا از کنارش گذشته‌اند و لذّتی از آن نبرده‌اند، همان زندگیشان بوده است؛ یعنی همان چیزی که به خاطرش زندگی کرده‌اند. انسان فریاد بر می‌آورد که امید و آرزو او را فریفته‌اند تا این‌که عاقبت در آغوش مرگ به رقص درآید! آه چه مخلوق حریصِ سیری ناپذیری است این انسان!

#جهان‌_و_تاملات‌_فیلسوف

#آرتور_شوپنهاور

عنوان : جهان‌ و تاملات‌ فیلسوف|آرتور شوپنهاور

منبع : هوش شنوا

http://hosheshenava.ir/p/187

نحوه غیرفعال کردن اعلان‌های شبکه‌های اجتماعی در اندروید
بازدید : 342
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 8:22

در زندگى کسانى هستند که مثل کتاب‌ها حرف مى زنند،این افراد تصور مى کنند براى این که دیگران به حرف‌هایشان گوش دهند باید لحنى جدى به کار ببرند؛ با صدایى وحى مانند حرف بزنند،

از این آدم‌ها باید دورى کرد.

بیشتر از یک دقیقه نمیتوان مؤدبانه به حرف‌هایشان گوش داد...

حتی وقتى از حقیقت حرف مى زنند حقیقت را با آنچه مى گویند مى کشند.

ولى

شگفت آور ترین شگفتی‌ها برخورد این جا و آنجا با آدم‌هایى است که بلدند،

مثل کتابها ساکت بمانند...

آدم از نشست و برخاست با این افراد خسته نمى شود؛

چنان خودمانى اند که انگار آدم با خودش تنهاست: رها، آرام و دستخوش سکوتى که حقیقت همه چیز است.

ایزابل بروژ

#کریستین_بوبن

عنوان کسانی که مثل کتاب‌ها حرف می‌زنند|ایزابل بروژ

منبع : هوش شنوا

جهان‌ و تاملات‌ فیلسوف|آرتور شوپنهاور
بازدید : 382
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 8:22

از محدودیت‌ها و شکست‌های زندگی‌ات نترس!مطمئن باش هر شکستی، مقدمه‌ی پیروزیِ تو، و هر محدودیتی، پُلی‌ برای ارتقای دنیای توست.

ساموئل مورس، پیام بیماری همسرش را دریافت کرد؛ اما به قدری دیر که وقتی به بالین او رسید که از دنیا رفته بود. این نقاش و مخترع آمریکایی، از روند کُند انتقال پیام، به شدت خشمگین شده‌بود؛ او کمی‌بعد از این واقعه، تلگراف را اختراع کرد!

جان کوم، نتوانست از آمریکا با پدرش در اوکراین تماس بگیرد چون استطاعت مالی آن را نداشت، همین محدودیت، نقطه‌ی عطفی در مسیر اهدافش شد. او بعدها واتس اپ را تاسیس کرد.

نیک وودمن، به موج‌سواری رفت و دوست داشت از خودش حین موج سواری عکس بگیرد، اما امکان آن نبود. او بعدتر، شرکتی با نام گوپرو بنیان‌گذاری کرد؛ با هدف تولید دوربین‌های ورزشی با کیفیت بالا.

اینگوارد کمپارد کسی بود که در کودکی‌اش و در جنوب شهر سوئد، کبریت‌های دانه‌ای می‌فروخت، بزرگتر که شد؛ یک روز هنگام جابجایی وسایلش، نتوانست یک میز را در ماشین خود قرار دهد و ناچار شد پایه ‌های آن را بیرون بیاورد. او بعدترها بنیان‌گذار شرکت ای‌کیا، یکی از شرکت‌های پیشتاز در تولید لوازم خانه و مبلمان و محصولات آماده‌ی مونتاژ شد.

معمولا بزرگترین پیشرفت‌ها، از عمق شکست و محدودیت‌ها، سرچشمه می‌گیرند، پس، از محدودیت‌هایت نترس، از آن‌ها انگیزه بگیر.

و در مقابل شکست‌هایت تسلیم نشو، آن‌ها را زیر پایت قرار بده و از آن‌ها سکویی برای اوج گرفتنت بساز.

آدم‌های موفق، کسانی‌اند که هم شکست را تجربه کرده‌اند.

عنوان از محدودیت‌ها و شکست‌های زندگی‌ات نترس

منبع : هوش شنوا

کسانی که مثل کتاب ها حرف می زنند|ایزابل بروژ
بازدید : 501
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 23:17

آدمها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: قِری و غُری

آدمهای غُری (به طور مثال) در جارو کردن خانه ، دائم غر میزنند که چرا من جارو کنم..؟ چرا دیگران شلخته اند..؟ این همه درس خوندم که کلفتی کنم و ..

اما آدمهای قِری ،حین جارو کردن یه نوار شاد میذارند و قر میدند و جارو میکنند.

غُری‌ها حرص و جوش میخورند و لحظات بدی رو میگذرونند ؛

قِری‌ها لذت میبرند و شاد زندگی میکنند.

#فرهنگ_هلاکوئی

عنوان آدمها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد

منبع هوش شنوا

http://hosheshenava.ir/p/243

برج‌های خنک کننده و آلاینده‌های آن
بازدید : 394
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 23:17

۲۱ موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد:

۱-چرا وقتی می‌توانستم سفر کنم، نکردم!

۲- چرا زبان دومی‌نیاموختم!

۳-چرا وقتم را به خاطر رابطه‌ای تمام شده تلف کردم!

۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالم‌تر و بدون چروکی داشته باشم!

۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقه‌ام به کنسرت نرفتم!

۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!

۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!

۸- چرا خود را گرفتار سنت‌ها کردم!

۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!

۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!

۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!

۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!

۱۳- چرا به راهنمایی‌های والدینم گوش ندادم!

۱۴-چرا خودخواه بودم!

۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!

۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم

۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمی‌خوردم!

۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!

۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!

۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!

۲۱- چرا بیشتر مراقب دندان‌هایم نبودم!

" #زندگی_کنید_همین "

عنوان : ۲۱ موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد

منبع هوش شنوا

http://hosheshenava.ir/p/246

آدمها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد

تعداد صفحات : 6

آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 10
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 31
  • بازدید کننده دیروز : 28
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 160
  • بازدید ماه : 840
  • بازدید سال : 12279
  • بازدید کلی : 30953
  • کدهای اختصاصی